محل تبلیغات شما



داره صدای بارون میاد. میدونم که باید الان خواب باشم اتفاقای جدیدی که فکر نمیکردم رخ بده افتاده و ذوق شونو دارم پتو رو میکشم روی خودم چند روز پیش یکی از عزیزترین ادمای زندگیم زخم کاری زد ولی فقط چند دقیقه بهمم ریخت.ظاهرا بزرگ شدم و چقدر این حس کنترل رو دوست دارم بارون شدیدتر شده. بارون رو هیچوخ دوس نداشتم.اگه روزی خواستم مهاجرت کنم باید ی شهر افتابی پیدا کنم. هرچی که میخواستم پارسال بهش برسم الان دارم و این درون منو شعله ور میکنه ک بیشتر بخوام
گاهی وقتا یادمون میره ک زندگی قرار نیست اینقدر سخت باشه که قرار نیست هر شب با ناراحتی چشم ببندی و هر صبح بگی چرا دارم بیدار میشم گاهی وقتا حتی کسی نمیدونه چقدر عمیق درخطری. حتی اینقدر تدریجی بوده ک خودتم متوجهش نیستی گاهی وقتا خودت باید خودتو نجات بدی تک تک وزنه ها رو رها کنی و دوباره به سطح آب برگردی نفس بکشی و یادت بیاد زندگی چی بود یادت بیاد هیچی باارزش تر از آرامش قلبت نیست

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

عروس نو